داشتن هدف و احساس هدفمندی همیشه مفید است. اما مهمه که به یاد داشته باشیم که انواع و سطوح مختلفی از هدف وجود داره که بعضی از آنها سودمند تر بقیه هستد. این سطوح یه مدل سلسله مراتبی نیست مثل سلسله مراتب مزلو، چون اکثر مردم حول بیش از یک هدف به طور همزمان جهت گیری میکنند. انواع مختلف هدف اکثرا باهم ترکیب میشوند و در یک دیگر ادغام میشوند.
بقا
اساسی ترین هدف برای همه ی موجودات زنده از جمله انسان، بقا است. بیشتر انسان ها در طول تاریخ و متاسفانه بیشتر انسان های امروزی عمدتا حول این هدف بوده اند. به دلیل فقر مجبورند بیشتر وقت و توجه خودشونو صرف ارضای نیازهای اساسی خودشون و خانوانده شون بکنند. اما بقا به خودی خود کافی نیست.
معنا
حتی درحالی که انها عمدتا مشغول تلاش برای زنده نگه داشتن خود و فرزندانشان هستن، اکثر مردم به نوع کمیاب تر و معنادار تر از هدف نیاز دارند. خیلی از مردم این نوع کمیاب تر و معنادارتر از هدف نیاز دارند. روانشناسان طبق تحقیقات معتقدند که افراد شدیدا مذهبی نسبت به افراد غیر مذهبی و اسماً مذهبی زندگی معنادار تر و شادتری دارند. و این عمدتا به دیل احساس قوی هدف و معنایی هست که ادیان ارائه میدهند. جالب اینجاست که ورزش، عملکردی مشابه دین دارد، البته با سطح پایین تر. مثل دنبال کردن یک تیم فوتبال و آرزوی قهرمانی شو داشتن.
انباشت شخصی
نوع دیگه ای از انواع هدف میتونه انباشت شخصی باشه. انباشت شخصی یعنی که هدف اصلی زندگی جمع آوری ثروت بیشتر، موفقیت بیشتر یا موقعیت بیشتر باشه. ممکنه هدف ما این باشه که مشهور یا قدرتمند بشیم یا به سطوح بالایی از حرفه ی خودمون برسیم.
نوع دوستی
برای انواع هدف حالا باید گفت اگه از جهت گیری خودخواهانه خودمحور فراتر بریم، ممکنه هدف ما به نوع دوستانه یا آرمان گرایانه تبدیل بشود، جایی که ما به رفاه خود انقدراهمیت نمیدهیم که به دیگران. هدف اصلی ما ممکنه بهبود یا کمک به جامعه یا به طور کلی به نسل بشر باشه. ما ممکن زمان و انرژری خودمونو صرف کمک به رشد دیگران کنیم. به آنها کمک کنیم بر موانع غلبه کنند یا برای کاهش رنج آنها اقدام کنیم. محققان نشان دادند که اگرچه یک هدف مادی یا انباش شخصی میتوند اثرات مفیدی داشته باشه، اما هدف زمانی بیشترین سود را دارد که مبتنی بر نوع دوستی باشد.
هدف فراشخصی
وقتی هدفی ایده آل گرایانه، نوع دوستانه، خلاقانه یا معنوی را دنبال می کنیم، ممکن است به نقطه ای برسیم که هدف ما فراشخصی شود. هنگامی که ما فراتر از یک جهت گیری خودخواهانه حرکت می کنیم، زمانی که تمایلات، علایق و ترس های خودمان شروع به کمرنگ شدن می کنند، و ما به یک منبع فراخودآگاه بزرگتر متصل می شویم، که بیانگر آن هستیم، ظاهر می شود. این مسئله این است که ما یک هدف عمیق و واقعی را در درون خود کشف کنیم – هدفی که برای ما طبیعی است، که بیانگر استعدادها و تمایلات ذاتی ما است – و خود را با آن هماهنگ کنیم. بسیاری از هنرمندان خلاق هدف فراشخصی را تجربه می کنند. آنها از الهام خود پیروی می کنند و هرگز کاملاً مطمئن نیستند که این الهام آنها را به کجا می برد یا چه چیزی را بیان می کند